
زمان از كتم عدم برخاست، آن دم كه ولایتی اهورایی، تمام قامت زمین را در آغوش كشید. شیرآهنكوه مردی كه شولای روحش، به فراخنای تمام نیكی ها بود و صلابتش، كوه را به ركوع وامی داشت.
غدیر تنها حكایت جانشینی مولا نیست، غدیر حلاوت چشیدن حكومت منتخب خدا بر روی این كره خاكی است.
آن دم كه جهان تشنه عدالت به مرز استسقا می رسد و لب های ترك خورده اش، جرعه ای داد می طلبد، سقایی مولا و جانشینی اش، همان شیرینی ولایت طالوت را تداعی می كند.
اصلا سخن از شیعه علوی و شیعه صفوی نیست. هر كالبد خاكی كه دم مسیحایی علی بر او دمیده باشد و بارقه ای از خورشید معرفتش را نوشیده باشد، شیعه است!
اینك هزار و اندی سال از طلوع ولایت مهر می گذرد اما واقعه غدیرخم همچنان واقعه ای است كه از نو باید شناخت.
" ای پیامبر! آن چه را كه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده [به مردم] برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهت خواهد داشت."
و این گونه است كه پیامبر، به سرعت زین شترها را سكو می كند تا بی درنگ این پیام معبودش را همچون رسم امانتداری همیشگی اش به گوش بندگان برساند تا مبادا بعد از حجة الوداع، شبهه ای برای سكانداری كشتی اسلام باقی بماند.
"هان مردمان! آخرین بار است كه در این اجتماع به پا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ چرا كه خداوند عزّوجل، صاحب اختیار و ولی و معبود شماست. پس از خداوند، ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست كه اكنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید. پس از من به فرمان پروردگار، علی، ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز كه خدا و رسول او را دیدار كنید دوام دارد."
این جملات فروزنده تنها گوشه ای از سخنان رسول اكرم(ص)در منطقه ای میان مكه و مدینه است كه خطاب به حج گذاران در سال دهم هجری قمری بیان شد كه بعدها این فرمایشات به خطبه غدیر مشهور شد.
در روز هجدهم ذی الحجه آن سال، بیش از 120 هزار زائر بیت الله الحرام، این سخنان پیامبر را شنیدند و شاهد بودند آن دستی كه به نشانه خلیفه گری و جانشینی خدا بر روی زمین بالا رفت، تنها دست های پینه بسته و چاه كنده ی علی بود. دست هایی كه از آن تاریخ به بعد، باید بار سنگین امانت محمد(ص) را از یك سو و بدخواهی و پلشتی عهدشكنان را تا پایان عمر به دوش می كشید.
علاوه بر روایت های متعدد به جای مانده از كتب و منابع شیعه كه حادثه غدیرخم را نقطه عطفی در تاریخ جهان اسلام می دانند، حتی در كتاب های اهل تسنن همچون مُسند احمد بن حنبل، تاریخ مدینات دمشق ابن عساکر و کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر نیز در اهمیت حادثه غدیر خم قلم ها زده شده است.
در عظمت واقعه غدیرخم همین بس كه پروردگار تعالی نیز از آن با عنوان "اتمام نعمت" نام می برد.
"امروز کافران از دین شما ناامید شدند. پس از آنان نهراسید و از من بترسید. امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام داشتم و اسلام را بهعنوان دینتان پسندیدم."
تو گویی پروردگار در آن روز با عفوی عمومی، تمام گناهان بندگانش را بخشیده و حتی نعمت را هم بر آنان تمام كرده است. اما حكایت غریب و تازه ای نیست، قدر نشناسی ما خاكیان از هدایای ناب ایزدی !
بی گمان، غنودن در ركاب ولایت مهر، فراستی فرازمینی می طلبد و مودت به ولی عدالت، بسان افتخار همنشینی با چشمه ی جوشانی است كه بی چشمداشت به مشتاقانش، حیاتی جاویدان می بخشد.
حب علی سعادت و فراموشی ولایتش،خسارت است. این را از سخن پاك ترین خلق خدا هم می توان دریافت. آن جا كه آخرین فرستاده خدا در وصف برادری نزدیك تر از برادرش فرمود: آگاه باشید كه با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت و سرپرستی او را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزگار و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش!